نگاهی به فیلم تحسین برانگیز جشنواره فجر امسال

نگاهی به فیلم تحسین برانگیز جشنواره فجر امسال

همیشه عادت داشته ایم، یک تیتر منتشر کنیم که «موسی خیابانی» در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسید. آنچه که مخاطب بیرونی در طول اینهمه سال دیده است و شنیده است، همین بوده، همین که موسی خیابانی به هلاکت رسید. هیچ وقت سعی نکرده ایم بگوییم چرا باید به هلاکت می رسید. مگر چه کرده بود؟! مگر چه کرده بودند؟! مگر نمی شد با گفتگو و کار فکری هدایتشان کرد؟! این فریب خورده ها را؟!
 یک فایل صوتی بعد از نزدیک به 20 سال منتشر می شود؛ در آن همه ارکان نظام انقلابی ایران از امام خمینی تا قوه قضائیه و خوشنام ترین چهره ها را از زبان آیت الله منتظری متهم می کند به ظلم در ماجرای اعدامهای 677.
 
درباره ماجرا و اصلش و چرائی آن، بقدری مخفی کاری شده است که نسل دوم و سوم و چهارم ندانند که ماجرا چیست و اصلا چرا در سال 67 یعنی 7 سال بعد از حرکت مسلحانه سازمان منافقین علیه مردم ایران، این تصمیم گرفته شده است.
 
در این فضای مبهم، فایلی صوتی از قائم مقام وقت رهبری می تواند روایت بسازد، روایتی بی رقیب از ماجرایی که تا کنون هیچ کس درباره آن سخن نگفته است و به همین راحتی روایتی تاریخی ساخته می شود.
 
چاره چیست؟! در مقابل این روایت سازی ها از تاریخ مظلوم انقلاب اسلامی چه باید کرد؟! همانقدر که انقلاب اسلامی در دهه 60 مظلوم بوده است و آرام و سر بزیر، روایت‎های ساخته شده از آن زمان هم مظلومند و سر به زیر.
 
واقعا برای این روایت سازی ها چه باید کرد؟! روایت هایی که گاهی سر در یک فایل صوتی دارند و گاهی سر نخ و سررشته اش از یک خواب و رویای فلان شخص با سابقه انقلاب.
 
 
 
ماجرای نیمروز ساخته جدید حسین مهدویان، محمود رضوی و تیم محقق حسن روزی طلب، سر و صدای زیادی به پا کرده است.
 
برای دهه شصتی ها یاد فضای ملتهب آن روزها را زنده کرده است و تحسین ها را بر انگیخته. اما واقعا راز این تحسین برانگیزی و اقبال چیست؟! قطعا فرم و قالب کار و سبک مخصوص مستند – داستانی مهدویان یکی از مهمترین فاکتورهاست. بازسازی شخصیت ها، حال و هوا و حتی بافت اجتماعی ایران دهه شصت جذاب است و مهدویان هم استادانه از پس این کار برآمده است، هر چند که از نگاه فرمالیست ها شاید بتوانیم ایراداتی بگیریم ولی کسی در کم نقص بودن خروجی به لحاظ فنی شکی ندارد.
 
اما به نظرم وجه دیگر این موفقیت، مرهون ماجرای این داستان است. ماجرایی واقعی از جدال بچه های مردم با ابتدایی ترین متدها و روش ها، با یک سازمان چریکی با سابقه نزدیک به 20 سال کار تشکیلاتی منسجم، زیر زمینی مسلحانه و تجربه پنجه به پنجه شدن با نهادی مخوف مثل ساواک رژیم پهلوی.
 
همیشه عادت داشته ایم، یک تیتر منتشر کنیم که «موسی خیابانی» در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسید. آنچه که مخاطب بیرونی در طول اینهمه سال دیده است و شنیده است، همین بوده، همین که موسی خیابانی به هلاکت رسید. هیچ وقت سعی نکرده ایم بگوییم چرا باید به هلاکت می رسید. مگر چه کرده بود؟! مگر چه کرده بودند؟! مگر نمی شد با گفتگو و کار فکری هدایتشان کرد؟! این فریب خورده ها را؟!
 
ما نگفتیم و زمانی که فایل منتظری منتشر شد که همین سوالها را می پرسید، ناخواسته و در یک طراحی تبلیغاتی در جایگاه متهم قرار گرفتیم. و دیگر دفاع متهم از خود مگر مسموع است؟!
 
کار بزرگ «ماجرای نیمروز» پرداختن به همین چرایی است. اینکه مسعود، بازپرس دانشگاهی و نیمه روشنفکر  اطلاعات سپاه که عادت داشت صدها ساعت با یک هوادار بازداشتی سازمان گفتگو کند، تا او را به راه بیاورد، در آخر فیلم به این نتیجه می رسد که باید مقابل اینها «عملیات کرد»  اتفاق مهم ماجرای نیمروز است. و این اتفاقی است که برای مخاطب هم می افتد. اینکه مخاطب فیلم با بچه های مظلوم اطلاعات سپاه هم نظر می شود که «باید» با اینها برخورد کرد.
 
اگر ماجرای نیمروز را نسازیم باید منتظر باشیم تا با فایل صوتی منتظری تاریخ را و سوالات را برایمان بسازند.



:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
:: برچسب‌ها: منتظری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : شنبه 16 بهمن 1395
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: